مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
چه روضهایست که هرکس روایتش میکرد بنای گریه به وضع مصیـبتش میکرد چه میشد از دل آن کوچه برنمیگشتند قضا به لطف قَدَر خرق عادتش میکرد بـرای جــمـلـۀ کـوتـاه هـم مـجـال نـداد وگرنه فاطمه او را نصیحـتش میکرد "زکـیّه" هیچ زمان حرف تُـند نـشنـیده و کاش راهزن این را رعایتش میکرد حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد* گلی که لـمسِ نـسیـمی اذیـتـش میکرد آهای گـریهکـنان! فـاطـمه زمـین افـتاد هجوم چکمه جسارت به ساحتش میکرد یکی ز تـکّـۀ آن گـوشـوارههـا گـم شـد حسن وگرنه همان شب مرمتش میکرد عذاب روحی فرزند، داغ ناموس است مغیره هم چه جفایی به غیرتش میکرد دعای مادرم این روزها فقط مرگ است اجل ز طعنۀ همـسایه راحـتش میکرد *«فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ» ترجمه: از روی مقنعه طوری بر دو گونهاش زدم که گوشوارهاش پاره شد و به زمین ریخت. بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص ۲۹۴ |